کد مطلب:315450 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:216

علاقه امیرالمؤمنین و حضرت زهرا به آن حضرت
در دوستی امیرالمؤمنین علیه السلام با آن جناب همین بس كه می بوسید دستهای او را كه در روایت قبلا مذكور شده، پس از ولادت ثم قبل یدیه و استعبر و بكی، پس دستهایش را از قنداقه بیرون آورد، می بوسید و می گریست و فرمود گویا می بینم این دستها یوم الطف در كنار شریعه فرات در یاری برادرش حسین علیه السلام از بدن جدا خواهد شد [1] بلكه قبل از ولادت و خلقت تهیه مادری مثل ام البنین علیهاالسلام برای حمل و ولادت و رضاع او نمود، چنانچه گذشت و آن ناشی از شدت علاقه به چنین فرزندی بوده و روایتی دیده شده كه حضرت امیر علیه السلام در آخر عمر تمام اولاد خود را به امام حسن علیه السلام سپرده و سفارش آنها را به آن جناب نمود مگر ابوالفضل علیه السلام را كه دست او را به دست امام حسین علیه السلام گذارد و سفارش و توصیه برای او به امام حسین علیه السلام نمود. و اما صدیقه ی طاهره علیهاالسلام گذارد و سفارش و توصیه برای او به امام حسین علیه السلام نمود. و اما صدیقه ی طاهره علیهاالسلام در حدیث منقول است كه: چون روز قیامت شود و خلق اولین و آخرین سر از خاك بر دارند، حضرت رسول فرماید: به صدیقه طاهره كه ای فاطمه علیهاالسلام، امروز برای شفاعت امت چه آورده ای؟ عرض می كند: برای شفاعت، بس است دو دست فرزندم ابوالفضل علیه السلام [2] و بعضی موثقین نقل نموده اند كه: یك نفر از اهل كربلا به زیارت سیدالشهداء علیه السلام روزی دو مرتبه و سه مرتبه می رفت و زیارت نمی كرد ابوالفضل علیه السلام را مگر در هر ده روز یك مرتبه. پس حضرت صدیقه علیهاالسلام را در خواب دید و سلام كرد بر آن مخدره و آن حضرت از او اعراض فرمود. عرض كرد: سیدتی ما تقصیری، تقصیر من چیست؟ فرمود استقلالك من زیارة ولدی، كم به زیارت فرزندم می روی. عرض كردم: روزی دو مرتبه و سه مرتبه زیارت می كنم



[ صفحه 210]



فرزند شما را. فرمود نعم تزور ولدی الحسین و لا تزور ولدی العباس الا قلیلا [3] و اما علاقه و دوستی حضرت سیدالشهداء علیه السلام به آن حضرت، منجمله آنكه منقول است مكرر می فرمود بنفسی انت یعنی برادر، جان من فدای تو باد و من جمله آنكه چون از برادر رخصت مبارزت و جهاد خواست.

فبكی الحسین بكاء شدیدا حتی ابتلت لحیته بالدموع و قال یا اخی كنت العلامة من عسكری و مجمع عددنا فاذا غدوت الی الجهاد یؤل جمعنا الی الشتات و عمارتنا تنبعث الی الخراب [4] .

امام حسین (ع) گریه ی شدیدی نمود به گونه ای كه محاسن شریفش از اشك دیدگانش تر شد، سپس فرمود: برادرم تو علمدار سپاه من و موجب همبستگی و انسجام ما هستی، اگر تو به میدان بروی جمع ما پراكنده و انسجام ما درهم می شكند.


[1] قمر بني هاشم ص 21.

[2] اسرار الشهادات ج 2 ص 412.

[3] همان.

[4] العوالم ص 285 و اسرار الشهادات ج 2 ص 395.